
Summary اقلیت
در اقلیت بودن، تنها بودن نیستچه بسا گ زندگی چون بردهداری پیر در بازار عمرداشت یوسف را به مشتی خاک عالم میفروختزندگی این تاجر طماع ناخنخشک پیر مرگ را همچون شراب ناب کمکم میفروختدر تمام سالهای رفته بر ما، روزگارشادمانی میخرید از ما و ماتم میفروخت
Read & Download ☆ PDF, DOC, TXT or eBook á فاضل نظری
دیر شده کتاب سال جمهوری اسلامی ایران به نظرم چندتایی شعر خوب داشت، اما هیچ کدام از شعرهایش «خیلی خوب» نبود نمیدانم این قضاوتم درست است یا نه، اما به نظرم یک کتاب شعر دست کم باید چندتایی شعر خیلی خوب داشته باشد تا بتوان از آن راضی بود، و اگر چندتایی شعر «شاهکار» داشته باشد که به قولی میتوان با آن کیفور شد به هر روی نه محتوای اشعار این کتاب، و نه فرم آنها، چندان به دلم ننشست البته به نظرم چندتایی «تکبیت» خوب در کتاب بود، یکی دوتایی که یادم هست را میآورمدُور گردید و به ما جرأت مستی نرسیدچه بگوییم به این ساقیِ ساغرگردانعاقبت راز دلم را به لبانش گفتمشاید این بوسه به نفرت برسد، شاید عشقپیلۀ رنچ من ابریشمِ پیراهن شدشمع حق داشت به پروانه نمیآید عشقآتش بزن به سینۀ آتشگرفتهامآتشگرفته را مگر آتش کند خموش
فاضل نظری á 4 Read & Download
روهی اندککه بر بسیاران غلبه کردندو ت «زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینمبر این تکرار در تکرار پایانی نمی بینم»«زمین از دلبران خالیست یا من چشم و دل سیرم؟که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم»«خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهدکه من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم»